مرکز پژوهش های مجلس اعلام کرده است که دولت از محل افزایش قیمت حامل های انرژی معادل 73 میلیارد و ششصد هزار دلار درآمد کسب کرده است، این درآمد از آن جهت قابل توجه است که اولا 19 میلیارد دلار بیش از پیش بینی بوده است و دوما با وجود این میزان درآمد از محل آزاد سازی قمیت ها، دولت تنها حدود 10میلیارد دلار آن را صرف آنچه گفته بود، کرده است. ماجرا چیست و چه اتفاق هایی در حال افتادن است؟
به گزارش «تابناک» ، قرار بود درفاز اول یارانه ها، دولت به تولید کنندگان، تامین اجتماعی، حمل و نقل و خیلی از مسائل دیگر حمایت مالی داشته باشد ولی عملا تنها در یک عامل آن هم با کسری بودجه 15 میلیارد دلاری موفق بوده است. به بیان دیگر این تنها اعطای یارانه نقدی به مردم بود که با کسری 15 میلیارد دلاری صورت گرفت. و این در حالی است که دولت منابع را داشته و این گونه نبوده است که منابع ناشی از ازاد سازی قمیت ها را نداشته باشد. پس چرا از این منابع در همه ی آنچه می گفته بود، استفاده نکرده است؟
برای پاسخ به این جواب بهتر است نگاهی کوتاه به تجربه ای که اقتصاد ایران در دهه 70 داشته است، بیندازیم.
در آن دهه به بهای کاهش هزینه ی دولت و رفع کسری بودجه، نرخ ارز به شدت افزایش یافت، تجربه ای که اقتصاد ایران در آن زمان دریافت این بود که هزینه های دولت با ضریب بیشتر از درآمدهایی که بدست می آورد، افزایش پیدا کرد بود.
امروز نیز همان گونه است، دولت امروز 86 درصد فضای اقتصاد ایران را اشغال کرده است. مسلم است دولتی که بزرگترین مصرف کننده و سرمایه گذار است، از تورم بیش از همه ضربه خواهد خورد.
و این دقیقا جواب همان سوالی است که در بالا ذکر شد. جواب به این سوال که چگونه ممکن است ، دولت با وجود درآمد 73 میلیارد دلاری باز هم تنها در یک مورد ( یارانه نقدی ) کسری 50 درصدی بیاورد. جواب این است، درآمدزایی که اول از همه کسری بودجه ایجاد کند، سبب خواهد شد که درآمدها صرف کسری بودجه شوند. البته این تنها اول ماجرا است. دولتی که کسری بودجه سراسر وجودش را گرفته است و چیزی به پایان اتمامش دوره اش نرسیده است به هر دری می زند، تا با یک اقدام کوتاه مدت دیگر درآمد های خود را افزایش دهد و هزینه های بلند مدت آن را دولت های بعد و نسل های بعد واگذارد.
سراسیمگی دولت در اجرای فاز دوم، ناشی از کسری بودجه هایی است که دامن دولت را گرفته است و در اینجا نه بحث تولید مطرح است و نه بهره وری و نه عدالت. فقط دولت و کسری بودجه ی دولت عامل اجرای این طرح شده است.
دولتی که کسری بودجه دارد، نمی تواند درآمد زایی صحیحی در جامعه ایجاد کند، نمی تواند به حمایت از تولید بپردازد و ناچار است که وارد کنندگان را تحویل گیرد. چرا که دولت می تواند درآمدهای خیلی بیشتری از کسی که وارد کننده کالاست بگیرد.
http://www.tabnak.ir/fa/news/236460 منبع:
مدتهاست که آشوب و اغتشاش، گریبان دولتهای غربی را ـ که خود سالها در کشورهای دیگر فتنهگری میکردند ـ گرفته است؛ از اعتراضهای مردمی آمریکا تا ناآرامیهایی که به دلیل اوضاع نامناسب اقتصادی در اروپا در جریان است.
بنابراین، روشن است که نمایش آنچه در غرب رخ میدهد، یکی از وظایف رسانههای داخلی است، به ویژه اینکه همین دولتها در دورههای گوناگون تاریخی، از همین ابزار رسانه ای برای تحریک افکار عمومی داخلی بهره بردهاند؛ اما در این میان، بازتاب اخبار ناآرامیهای غربی نباید ما را وارد بازی یکسویهای کند که تنها کارکردش، بازی با روان مخاطب است.
به گزارش «تابناک»، مدتی است، توپخانه صدا و سیما، انبار دولتهای غربی را نشانه گرفته که خود، پیشتر از اینها، آتش به خرمنش افتاده بود؛ اما این روزها، پرداختن صرف به این اخبار بیش از اندازه تکراری است؛ آن هم در هنگامهای که رسانههای ما، تنها از فشار اقتصادی و رنج مردم در کشورهای غربی میگویند، حال آن که چندی است در کشور خودمان، اوضاع بد اقتصادی، گریبان مردم را گرفته است؛ بنابراین، تصور این که از سال گذشته تا کنون، تنها بهای مرغ، صد در صد افزایش یافته برای مخاطبان ایرانی اخبار تلویزیون که هر روز از شورش در یونان و فرانسه و اسپانیا میگوید، کمی سخت است.
به هر حال، اینکه هر لحظه پای اخبار رسانه ملی بنشینیم و همواره خبر از بحران بنزین در اروپا و خودکشی در یونان و شورش در فرانسه را بشنویم، کمی غیر منطقی است؛ آن هم در حال حاضر که در کشور خود، با گرانی سرسامآوری روبهرو هستیم که افسار گسیخته به پیش میرود و این را بهتر از هر کسی، مردمی درمییابند که همان مثال قیمت مرغ را به خوبی در یک سال حس کرده اند؛ البته بماند که پس از پوشش همهجانبه اخبار بدبختی در اروپا، اوضاع نابسامان اقتصاد درونی را با یک مصاحبه مردمی ـ که بیشتر همه در آن با نظر مجری موافقند ـ رفع و رجوع میکنند!
در این باره باید گفت، مدیران محترم صدا و سیما یا نمیدانند یا خود را به ندانستن میزنند، حال آن که یکی از کارکردهای رسانه، مدیریت افکار عمومی و جهت دهی به آنها و تأثیرگذاری بر آن است؛ اینکه گاه مخاطبان از رسانه میخواهند که حرف دل آنان را بزند و برای یک بار هم که شده، گزارشی از گرانی سرسام آور مواد غذایی، مسکن یا حمل و نقل در کشور دهد، زیرا این خیلی بهتر است تا اینکه فشار اقتصادی بر مخاطبان، فشار روانی آورد و بعد پای تلویزیونی بنشیند که همواره اخبار بدبختیهای مردم دیگر را میگوید.
ناگفته نماند که تحریم نفت ایران، میتواند اروپا را وارد بحران بزرگی کند و مردم هم به خوبی این را میدانند و البته خوشحال هم میشوند اخبار این حوزه را از صدا و سیما بشنوند، ولی آنان نمیخواهند که تنها و تنها این اخبار را از رسانه ملی خود بشنوند، چرا که گاهی نیاز است، صدای خود را از رسانههای ملی بشنوند تا همان واقعیت را آمیخته با اغراض سیاسی از دیگر شبکههای خارجی نبینندونشنوند.
اما پرسشی که در پایان میماند، این است؛ فرضا رسانه ملی ایرانیان، اخبار مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم را گزارش نکند و همواره به بحرانهای موجود در غرب بپردازد؛ آیا این رسانه، میتواند اصل واقعیت را از میان ببرد؟ چرا این سرلوحه رسانه ملی قرار نمیگیرد که در هر برنامهای، لزوما باید به شعور مخاطب احترام بگذارد؟ اگر رسانه هم مشکلات مردم را بازگو نکند و مسئولان گوناگون نپندازند که همه چیز آرام و متعادل است، رسانه دیگر چه وظیفهای دارد؟!
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/236341
به نام خدای حسین که در زمانه اش متهم بود و جرمش،نیک اندیشی نسبت به همه مسائل بود،به نام خدای یاوران این مظلوم گلو بریده،گلویی که به جرم حق گویی دریده شد!!!به نام خدای انسان های آنچنانی که در کربلا مقابل حسین صف آرایی کردند و خدای تعالی در جهنمشان جای داد،اما ابنیه آن انسانها در تاریخ فراوانند و امروز نیز نمایش شان در جامعه معاصرمان کم رنگ نیست وباز هم بنام دین!!!انسانهای منافق مآبی که بوی تعفنشان هر انسان آزاد اندیشی را مشمئز میکند و به جنون میکشاند!!!به نام خدایی که یزیدیان را درآتش خشمش جای داده و دریغ که درس عبرت نشده اند و امروز اصحاب یزید فراوانند!!! به نام خدای یزیدیانی که زیاده از حد امور آن دنیایی را هیچ انگاشته اند و مردم را نمیبینند و از آنرو واقعیت وجودی خود را به خیالشان تحریف کرده اند و تبدیل به داستانی زیبا ساخته اند و هوش از عقل و دیده جماعتی ربوده اند!!! داستانهایی که جملگی دروغند و از واقعیت فرسنگها فاصله دارند!!! خدای حسین به داد دل بینوایمان برس و حسینیمان کن قبل از آنکه در خواب غفلت جان بسپریم و به ابدیت جاوید بپیوندیم!!!حیسنیمان کن،ای عاشق و معشوق حسین!!!
وادی جنون،خدای من به وادی جنونم میکشاند دردهای جامعه ای که عقلای آن فقط تکذیبش میکنند و تائید،همه بدی ها را تکذیب و همه بدی ها را تایید!!!عجب زمین و زمانه ای دارم!!! خدایا،ای که خالق خوبی هستی ما را از این همه تناقضهای بی بدیل بُرهان،بِرهان؛ واز دست اجانبمان برهان! خدایا رَه نجات میپوییم و نمی یابیم،تو را به حسین،حسین زمانمان را برسان تا برهاندمان از بدی ها!!! رَه صدق و صفا وصداقت میپوییم و نمی یابیم،صداقت بخرج میدهیم و رذالت میبینیم!!! دل میسوزانیم و آنگاه به جرم دلسوزی،میسوزانندمان!!!به فکر دیگران و امورشان هستیم و به این جرم بزرگ،آزارمان میدهند!!! تا بفهمیم زمانه امان سیاه شده است و سفیدش میبینیم!!! تاریک است ،اما چون نور ندیده ایم چشمانمان را بر نور میبندیم و در پیله ای که بر تن تنیده ایم،جا خوش میکنیم تا مبادا عاداتمان تغییر کند،مبادا نور چشمانمان را آزار دهد،از تاریکی هم با هزاران ادله در پیله سیاهمان،دفاع جانانه میکنیم!!! ای تنها پناه بیکسی هامان به داد دل دردمندمان برس قبل از آنی که آنی بر طریق خطا رَه پوییم. در درگاه بر سجاده هامان اظهار بندگی میکنیم و،در سجود و رکوعمان اظهار خشوع،اما ..................
خدایا قدرتی عطا کن تا بر کردار خود اشراف داشته باشیم و بدانیم چه بر زبان میآوریم،چه کاری را باید انجام دهیم و چه کاری را نباید انجام دهیم،در ظاهر دوست نباشیم و در باطن دشمن قسم خورده!!! خدایا به دادمان برس و در امتحانانت بر ما سخت مگیر و دیده هامان را بر پوچی دنیا باز کن تا ببینیم بی ارزش بودن زمین وزمان را !!!تا ببینیم که همه چیز و همه کس تویی!!!تا.......
نویسنده : پورارمزد
به نام خدای دلتنگی ها،به نام خدایی که تهمت و ناسزا و ناروا را بر نمیتابد،به نام خدایی که از حقارت حقیران اظهار تنفر کرد،به نام خدای حقیرانی که اظهار فضل دارند،اما بی اندازه پوچند و هیچ!!!به نام خدایی که پناه بیکسان درهمه تاریخ بشر،به حق او بوده است!!!به نام خدای سیاوشی که متهم بود و بیگناه!!! به نام خدای همه بردباران در برابر بلا،به نام خدای صابران صبور،به نام خدای پرهیزکاران بی کلک،نه پرهیز کاران پر تزویرِ مقدس مآب،به نام خدایی که از تزویر و دروغ اظهار تنفر کرد،به نام خدایی که آزادی و آزادمردی و آزادمنشی را میپسندد و خلق حسنه میخواند،به نام خدایی که از نامردان برائت دارد و مردی را مروج است،به نام خدایی که مردانگی را در زور بازو نمیداند،چرا که حیوانات کوچک وبزرگ را آفرید تا با زور و بازویشان در خدمت برگزیده مخلوقاتش باشد.
دردی دردل دارم،وبرسینه ام نیشتری بس دردناکتر!!! نمیدانم چه بگویم از انسانهایی که هزار رنگ دارند و یکرنگ مینمایند!!!نمیدانم با چه روشی و با چه سخنی باید از آنها گفت تا دردها آرام شوند،مات و مبهوت مانده ام وهیچ راهی نمی یابم تا دردی از دردهایم کم کنم،دردمند شده ام!!!به ائمه هدی فکر میکنم که با چه دل بزرگی از این مسائل که بوی رذالت میدهند،میگذشتند!!! عجب دلی داشتند!!! نسبت به ایشان فحاشی میکردند، دهن کجی میکردند،کار شکنی میکردند،توهین ها روا میداشتند و......... این بزرگواران با سینه ای پر درد تحمل میکردند و دم بر نمیاوردند!!! خدایا سینه ام رنجور شده است و دیگر توان تحمل ندارد!!! دیگر توان اتهام های واهی ندارم،نمیتوانم ببینم که بر من محبت میکنند و متهمم !!!نمیتوانم ببینیم دروغ هاشان را در به اصطلاح صداقت استهزاء کننده شان!!! لعنت به این دنیای کثیف که تعبیر تویی که خالق منی،زیباترین و پسندیده ترین تعبیر است: "لهوٌ ولعب" دنیا را بازیچه میخوانی و ما همه چیزمان!!! خدایا بر ما این زمانه سخت میگیرد وسخت تر میگذرد،خدایا اگر تحملی که تو دادی نبود،بی شک نابود میشدیم،اما این تحمل در برابر بدی ها دیگر دارد رنگ میبازد،چرا که دیگر تحمل اتهام ها را نداریم،دیگر نمیتوانیم سیاوش باشیم!!!به دادمان برس ای فریاد رس!!!
آه ای خدا و رَب و رُب بی کسان،ببین این همه دلتنگی و تنهایی و خاطر مکدری که دردمند است و دردها بر سینه مالا مال اندوهش نشسته است!!! اهل گلایه و شکوه و شکایت نیستم،اما چه کنم که هر کس را ظرفیتی داده ای و توانی برای تحمل،خدایا دردهایم جملگی کثیف و پوچ و بی اهمیت و دنیایی شده اند،حقیران را در دنیای مادیت میبینم و تاب از کف میدهم!!! میبینم که در دنیایت بعضی ها فقط چنگ و دندان تیز میکنند،برای دریدن!!! عده ای فقط اهل حساب و کتابند و چرتکه به دست،هماره از زمین و زمان حساب میکشند!!!میبینم که همه چیزشان در تحقیر دیگران خلاصه میشود وبس!!! و هزاران صفات اخلاقی دیگر....خدایا حقارت حقیران آزارم میدهد و دردناک ترآنکه خود را بر حق میدانند و ادله بر پا میکنند!!! اسفناکتر از همه اینکه بر طریق تو گام بر میدارند، و چنین تظاهر میکنند،و یا باور دارند که تسلیم حضرتت هستند!!!
ادامه دارد......
نویسنده : پورارمزد
به نام خدای مهربانی ها و به نام خدای علی ابن موسی الرضا به همه دوستان و خوانندگان عزیز این تارنما درود بهار طبیعت بر شما خجسته و میمون باد.از همه دوستان گرامی بدلیل عدم حضور به موقع و تبریک سال نو،پوزش میطلبم. به زودی خاطرات تلخ و شیرین سفر مشهد را به رشته تحریر در خواهم آورد؛ این روزها گلایه بسیار از هموطنان مشهدیمان،زائرین حرم مطهر امام رضا(ع) و برخی از پرسنل بیمارستان امام رضا(ع) در مشهد ذهنم را به چالش میکشاند!!! ای خدای مهربان!!!همه بیماران را شفای عاجل عنایت کن. نویسنده:پورارمزد
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر، به نام خداوند کریم و کرم نما و به نام خداوند مستضعفان بیکس.
زود آمدم و زود رفتم در این زمان کوتاه از همه دوستانی که پیام داده اند به دلیل عدم پاسخگویی عذرخواهی می کنم. پدرم در بیمارستان بستری شده است و فردا عمل جراحی دارد. از همه دوستان التماس دعا دارم.
یا حق
نویسنده: پورارمزد
به نام خدای شیطان، که از او سرپیچی کرد،خدایی که از عدالت سرشارش او را مهلت داد،تا به او بفهماند که سخت در اشتباه است و حضرت حق چیزی میداند که او نمیداند؛و به نام خدای مهربان ما انسانها که گاهی از جود و کرم و جوانمردیش احساس شرم تمام وجودم را یکسره غرق شرمساری میکند،او در برابر شیطان در مقام دفاع از من برآمد و من انسان ..............و به نام خدای حسین و اولاد و اصحابش که بشر را در برابر شیطان به عرش رساندند و به نام خدای دشمنان حسین که مایه خجلت و سرافکندگی تمام تاریخند در پیشگاه ملکوتیان .
ما انسانها گاهی تمام ظواهر را مو به مو رعایت میکنیم و از آن دیو زشت و پلید که در وجود پروردیم ،یا غافلیم ،چون حس هامان را زدودیم،و مراجعه به فطرت پاک را خطا میبینیم،یا همه چیز را میدانیم و رفتار منافق مابانه داریم!!! نماز،روزه،روضه، زیارت،راز و نیاز و.....همه و همه را مو به مو به کمال در ظاهر امر به جا میآوریم و دریغ و درد و هزاران افسوس!!!،که همه فقط ظاهر زیبایی دارند و باطن این قسم و قبیل امور پوچِ پوچِ پوچ است،چرا که هیچ التزام عملی به همراه ندارد!!!در عمل آیا نماز که نماد حمد و سپاسگزاری به خالق است و عبودیت را میرساند و باید تواضعی داشته باشد،ما را به دریدن و دراندن همنوع و همسایه و همشهری و هموطن و...... امر میکند؟!!روزه که نماد صبرو پایداری است در برابر همه نوع سختی و زحمتی،آیا ما را به توحش و بی طاقتی و حتک حرمت همگان دستور میدهد؟!!!زیارت که نفسش برای ما شده واسطه قرار دادن زیارت شونده به جهت مشکل گشایی(که البته خود بحث مفصلی را میطلبد) ،آیا ما را به راندن رنجوری از درگاه خانه و کاشانه امان تشویق میکند؟!!! آیا به ما میآموزد که همه آدمها دشمنند و دروغگو و خائن!!! آیا........... ای کاش در برابر وجدانمان خجل میشدیم و هیهات که وصف حالمان از این مسایل گذشته است!!! و آیا راز و نیاز با حضرت حق ،اظهار کوچکی در برابر او،و شنیدن و دیدن و.....از طرف مقام پروردگاریش،ما را به این همه خود بزرگ بینی میخواند؟!!! ستار بودنش ما را به هتاکی و پرده دری میخواند،ما را به غیبت و بدگویی وناسزا در حق همنوعمان رهنمون میکند؟!!! ما را به قضاوت بی پایه و اساس دعوت میکند؟!!!آیا رحیم بودنش ما را به ...............آه،چه بگویم که نگفتنم از این همه بد گفتن بهتر است،نمیدانم ما را چه شده است؟!!! این وجود ضعیف و ذلیل و خوار و خفیف را چه سان دارای حشمت و جلال و جبروت میبینیم ،بدون خدا؟!!!
ای حسین،ای زینب،ابوالفضلی که پا در رکاب وفا داشتی و به همه تاریخ ادب آموختی، ای فرزندان بَرومند حسین،ای یاران پا در رکاب حسین!!!حسینیمان کنید!!!حسین را به ما نیز بشناسانید،تا حقایق را بشناسیم،که او براستی کشتی نجات دارد و ،خوشا به حال هر که در این مرکب سواربر عرصه هدایت شد و به سوی خدا مشتاقانه تاخت.............
خدایا نفاق را از رفتارهامان بزدا،خدایا به ما بیاموز و بفهمان که چند روزی بیشتر در این ظلمات نمیمانیم و راهی دیار باقی هستیم،معبودا به ما بیاموز همانگونه که تا امروز عمر گذرانده ایم،باقی عمر کوتاهمان نیز خواهد گذشت،همانگونه که برای گذشتگانمان گذشت.خدایا به ما بیاموز که در این وادی مهمانیم و با هر دمی،قدمی به پایان عمر مادیمان نزدیکتر میشویم.خدایا بانک الرحیل ملک الموت را نمیشنویم،این طنین را در گوشهامان هماره روشن نگه دار. بار الها!!!نمیبینیم که این دنیا بازی و بازیچه ای بیش نیست،همسروفرزند و خانه و کاشانه،جملگی وسایل امتحان ما در درگاه پر جلال و جبروتت هستند!!!خدایا تو را به همه اولیاء بلند مرتبه ات سوگند میدهم دمی پوچ بودن مسایل مادی را از نظر نظاره گرمان دور نکن،چشمان تیز بین و بینا در امور حقیقی عالم به ما عطا کن.خدایا به ما بیاموز، که در این دنیا با همه بی ارزشی اش برای امتحان بندگی آمده ایم و باید در همه زمینه ها کوشا باشیم و خود را اثبات کنیم.خدایا به ما بیاموز که در همه امور تو میزان و ترازوی اعمالمان باشی،نه نفسم کج فهم و خودخواه و منحرفمان ........... آمین
نویسنده:پورارمزد
به نام خدای راستی و حقیقت، به نام خدای صداقت، به نام خدای پاک بودن و به نام خدای پاکی ها، به نام خدای جوانمردی که امروز واژه ای غریب و مظلوم است، به نام خدای مهربانی ها که امروز واژه ای غریب و دست نیافتنی شده است و هر کس آنرا روا دارد، مجنونش میخوانند!!! به نام خدای دگر خواهی ها که امروز هر کس منشش این باشد، استهزاء دیگران کمترین مجازاتش خواهد بود!!! به نام خدای دلتنگی ها که دلم از این منش نوین گرفته و از آن ملولم و خسته و بیتاب منش قدیم!!! لیک هیهات که بزرگترهامان نیز گرفتار منش نوین شده اند و زمین و زمانه خویش را فراموش کرده اند و آنها نیز هر که را بر خلق و خوی جوانمردان باشد بر طریق خطا میبینند و خطا کارش میخوانند!!! به نام خدای انسان دوستی و به نام خدای درماندگان که امروز واژه ای بی معنا و پوچ شده است!!! و به نام زینبِ حسین که انسان دوست است و مجاهد، فدایی، رشید و دلاور. او که الگو و پیامبر زمین و زمانه خونین کربلاست، سرزمینی که دلیل فخر انسان است بر تمام ملکوت!!! سرزمینی که همه ارزشها را یکجا به نمایش گذاشت، در عرصه کارزاری به بلندای تمام تاریخ بشر!!! فدای نام زیبایتان ای فداییان حسین.
جای بسی تاسف است که امروز به جای انسان دوستی، باید فقط در فکر معاش خود و خویشان خود بود و بس!!! همه ارزشها بی ارزش شده است!!! هر کس امروز جیبش پر پولتر، پزش بیشتر، ماشینش مدل بالاتر، خانه اش فراختر، لباسش شیکتر و هزاران مباهات مادی ریز و درشت دیگر، بدون شک از ارزش بیشتری برخوردار است!!! تمام بدی هایش خوب جلوه میکند!!! تمام حقارتهایش، به بزرگی یاد میشود، روش و منش غلطش، الگو میشود!!! مورد اطاعت واقع میشود!!! در وادی دیگر زورِ بازو ارزش است!!! هر کس پهنای سینه اش بیشتر، انسانتر!!! گردنش قطورتر، عاقلتر!!! زورگوتر، آینده نگرتر و ... خلاصه اینکه دنیا، دنیای وارونه شده!!! البته نه در همه حال و در همه اوضاع، یکسان و یکدست و مشابه نمی نماید. هر دیاری کباده ای را یدک میکشد، که عادات زمانه اش، مردمانش را به آن سو رهنمون شده است!!!
لعنت به این زمانه شوم!!! لعنت به این زمانه ای که مادیات در آن حکم فرما شده است!!! لیکن در برخی موارد حتی به نام دین، مادی مآبی فرمانروایی می کند، در قالب آدمی!!! نفرین بر زمانه ای که خدا در آن گم شده است!!! نفرین بر زمانه ای که انسان در آن گم شده است، خود را گم کردیم از وقتی خدا را گم کردیم!!! و وا اسفا از تفکر غلطتی که به ما تزریق می شود!!! بر این باوریم که هم خدا شناسیم و هم خود شناس!!! از خدا فرسنگ ها فاصله داریم و از خود نیز ... شاید هم وقتی خود را گم کردیم و ندیدیم که چقدر ذلیل و زبونیم در برابر مقام ربوبی حضرت حق، دیده امان را در برابر حقیقت، نبستیم بلکه آن را کور کردیم و بر حق دانستیم این کور کردن و کور بودن را و در درون با خود خویشتن نجوا کردیم که این کار لاجرم بر طریق حق و حقیقت بود؟!!! و آنگاه نفس شیطانیمان ندا داد که: آری بهترین کار همین کور بودن است و ندیدن!!! بعد یک به یک از خود حواس هامان را گرفتیم، براستی خودکشی کردیم تا اینکه اکنون به زیبایی، حق دگرکشی را ادا کنیم!!! و زشت تر از همه، این مطلب که نمی دانیم چه بر سرمان آمده است، چرا که با همان احساس عقل زدایی!!! عقل کشی کردیم و دیگر نخواستیم حتی برای دمی، به وجدان بیداری که خدایمان از وجود خود در وجودمان به ودیعه نهاد، بهره گیریم!!!
ادامه دارد...
نویسنده : پورارمزد
به نام خدای حزن و اندوهِ عاشقِ جمال و جلال جبروتی حضرت حق،به نام خدای عارفِ سالک،به نام خدای شب نشینان بی چراغ،به نام خدای بیداران، در خوابِ خوابیدگان،به نام خدای دوستان شب زنده دارم،به نام خدای مومنان در حال رکوع وسجود و به نام خدای تظاهرکنندگان به ایمان،که منافقند و خدایشان بارها و بارها نکوهششان نمود،به نام خدای صداقت و بنام خدای پرهیزکاران و تقوا پیشگان،به خدای دروغگویانی که خدایشان آنها را نفرین و عتاب نمود،به نام خدای آدم وبه نام خدای حوا،به نام خدای توبه کننده گان از گناه،به نام خدای توابین نصوح،به نام خدای آمر به معروف و ناهی کننده از منکر وبه نام خدای حسین.
خدایا در بیابان گمراهی و ضلالت سرگردانیم و ره به سوی نجات میپوییم و دریغ راه به جایی نمیبریم!!!بدان سبب که سست عنصریم و بدعهد وپیمان!!!عهد میکنیم که زین پس چنین باشیم،نه چنان!!! عهد میکنیم که دیگر بر خط برویم نه خطا!!! عهد میکنیم که دگر خواه باشیم نه خود خواه!!! عهد میکنیم که تو را ببینیم،نه خویش را!!!عهد میکنیم که بنده صالح باشیم نه بنده فاسد!!! عهد میکنیم که در خدمت خلق باشیم نه در خدمت خود!!! وهزاران عهد دگر...... آه که تو راست گفتی انسان فراموش کار است!!!بر سجاده بندگی و در ساحت مقدست سیل اشک از دیده روان داریم و دردا که در میدان عمل،برده نفسیم وفرمانبردار شیطان رانده شده از درگاه مقدست!!!شیطانی که عهد کرد انسان را به ضلالت رهنمون باشد،وچنان کرد،و چنین شد!!! رب و ربُم چه کنیم؟!!!که چنان نباشیم، و بد پیمانی رو سیاهمان نکند!!!
ای خدا ببین انسان را که در گفتار چه مهربان است و در عمل چه سان درنده خو و دیو صفت!!! به هیچکس رحم نمیکند،تو را نمیبیند،تو را انکار میکند، میدرد،پاره پاره میکند ،از حیوان،قوی پنجه تر میشود،به صغیر و کبیر رحم نمیکند!!!گاهی اوقات این رفتار نکوهیده و مذمت شده را وظیفه میداند!!! میگوید من در برابرخدا پاسخگو هستم و دریغ و درد که تو را،حتی به اندازه سر سوزنی این منافق نمیشناسد و فقط رفتار غیر انسانیِ انسان کُش خود را الهی جلوه میدهد و بدینسان فقط ،رفتارش را توجیه میکند !!!
پروردگارا به تنگ آمده ایم از این همه بد ذاتی و بی ذاتی!!!چه کنیم؟!! ای آفریننده خورشید و ماه چه کنیم؟!!!ای کریم خطا بخش و پوزش پذیر ،چه کنیم،ای که مهربانی پیشه همیشه گی ات بوده و هست،چه کنیم؟!!عرصه را بر خود تنگ میدانیم ومیبینیم و میشنویم!!! اما نه راهی میدانیم و نه راهی میابیم!!!به ما گفته ای صبر کنیم،اما ما تاب و توان از کف داده ایم!!! به فریاد دل دردمندمان برس ،ای که فریاد رس بیچاره گانی!!! دستمان را خود دستگیر باش،که در بیابان تاریک و پر غبار،آیینه سکندر میخواهیم و کشتی نوح!!!خدایا به تضاد رسیده ایم!!!همه چیز را وارونه میبینیم!!! دیگر نمیبینیم!!! بینایی از دست داده ایم،چشمان سر دیگر با چشم دل همخوانی ندارند!!! همه چیز رنگ دیگر یافته و تنها امیدمان تو شده ای!!! مسلم میبینم،اما خوشا به حال کفار،اگر تسلیم شدگان اینانند!!! ای رفیق شفیقم در همه عمر ما را دستگیربوده ای،میدانم دستان پر مهرو محبتت ما را دگر بار نوازش خواهد کرد، توفیق توبه به ما عنایت کن!!!به حق رفاقت قدیم،ای شفیق!!!تو خود ما را دریاب !!!به امید تو روزها را شب میکنیم و شب را به صبح امید پیوند میزنیم....
نویسنده:پورارمزد
به نام خدای خوبی ها و به نام خدای انسان خوب،به نام خدایی که از بدی ها بدش میآید و از خطای خطا کار چشم پوشی میکند،به نام خدای انسان بازدارنده از گناه وبه نام خدای مرتضی دوست شهیدم،به نام خدای شهیدِ در راه اجرای اوامر معبودش و به نام خدای مرتضی دوست شهیدم،به نام خدای انسان گنه کار و به نام خدای من،به نام خدایی منجیِ بشریت و به نام خدای حسین که چراغ تمام بشریت است،در همه دورانها،به نام دوست مهربانم حضرت حق،به نام خدای مستضعفین همه دورانها.
خدای من،معبود من،بود و نبود من،ای که هستی از تو سرچشمه میگیرد،ای که همه خوبی ها از توست و همه بدی ها از من،ای که هماره همچون مادر بر ما مهربان بوده،وهستی،از کرده خود خجل و شرمسارم،بار گناهی بزرگ بر دوش میکشم و بر کرم و جود و صفای تو امیدوارم و امید دار،ای که کریمی و پوزش پذیر،ای که پند واندرز میدهی و پندارمان را جلا و صفا!!!معبودا بر تو دلبسته ام وامیدوارم بر رحمتت،ای خالق خوب من!!! از گمراهی راه به جایی نبرده ام و از پرده دری خود دلشاد نیستم!!!رحیما بر من ببخش،نادانیهایم را،بر من ببخش گستاخی هایم در درگاه پر از حرمتت را،ای خدای من!!! بر که دل ببندم بغیر تو!!! ای که رب و ربانیتم شده ای،بر که امیدوار باشم بغیر از تو!!!پر از خالی شده ام!!! بر گناهم اقرار میکنم،کسی را یار و یاور نمیبینم در درگاه پر جلال و جبروتت!!! بر نادانی خود معترفم!!! پروردگارا به این معترف نادان از راه مانده ،بصیرتی عنایت کن تا دلش ببیند و بینا شود!!!خدایا اعتراف به گناه دارم!!! من، گناه کار معترف و تو قاضی عادل!!! بر من ببخشش این همه نادانی را!!! ببین، خود معترفم!!! ببین، خود میدانم چه ها کرده ام!!!نیک میدانم کجا،چه کرده ام!!!خدایای من، نادان بوده ام و هنوز هم نادان واز راه مانده !!! فقط یا رب یا رب دوستان در دل سیاه شب در حق من رو سیاه مفید فایده شده است!!! دیدم که در چه درگاهی ،چه کرده ام!!! کجا بودم و چه کردم!!! معبودا بر من ببخش این همه بار گناه گران را !!! از لهیب آتش خشمت هراسی در دل ندارم،اما محروم بودن از نگاه رحمتت میکُشد مرا و میکشدم در آسمان پر از غصه وماتم غم!!!
نویسنده : پورارمزد