به نام خدای اشک وآه مادر کودک یتیم،خدای دلتنگی کودک یتیم که در سوز سرمای بی مهری ها و زمستان سرد دلها و فصلها کفشی پاره بر پا و لباسی پاره تر بر تن دارد،خدایی که آفریننده مهر و ماه است؛خدایی که آسمان و زمین را آفرید،خدای مظلومان،خدای بیکسان و مستضعفان عالم...
در ادامه نوشته قبلی خود یاد آور میشوم که حسین راهی سرزمینی شد که نیک میدانست همه عزیزانش را از دست خواهد دادوهمه عزیزانش او را ؛وعجب است از این همه اراده ای پولادین که او در قالب یک انسان از جنس خاک دارد والبته خاکی نیست،الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر از این همه یقین در راه عقیده!!!
ای حسین دلم گرفت از این همه زبونی که در خود و زنان و مردان جامعه خود میبینم،که نمیبینیم تو را در کربلا،نمیبینیم خون بر زمین ریخته تو و اصحاب تو را،نمیبینیم حجاب پاره پاره زنان حرمت را که ناموس آل الله اند،دلم میسوزد واشکم بر پهنای صورتم جاری است،میگریم ای حسین براین همه زبونی که هرگز درک نکرده ایم اشک های زینب غیوری که دختر فاطمه است و علی ،خواهرحسن است وحسین وجدش پیامبری است که از افکار جاهلیت ستمها دید،اما در غروب روزی نفرین شده ولی زیبا با حجاب بی حجابی که ارمغان نامردان و مفلسانی که امروز نیز در جامعه من حضورشان مشهود است،بر پهنای صورتش سیلی نواخته اند و او همچون کوهی استوار اما شکسته قامت بر نعش بی سر تو حاضر شده است و بی تابی میکند و بعد بر دشمن میخورشد وحرمت اهل حرمت را چون مردی از بنی هاشم نگاه میدارد در حالی که او یک زن است،میگریم بر زنان جامعه ام که خواهرت زینب را چون الگویی دست نیافتنی که هرگز نباید به او نزدیک شد میبینند و صورتشان را به این بهانه که او دست نیافتنی است از او میگیرند،خروش او را در درگاه یزیدیان در دفاع از کیان برادر نمیبینند،سخنوریش را در جدال با کفر نمیبینند،ایمانش را در درگاه عبودیت خدایت نمیبینند،خدایی که به او عشق میورزید و عشق ورزیدن به او را چون پروانه ای بر گرد شمع کربلا به همگان آموخت و نیاموختیم!!!ای حسین زنان جامعه ام از کربلای تو چه آموخته اند؟!!!هنوز از اربعینت دور نشده ایم ،اربعینی که خواهر در سوگ برادر خود بیقراریها کرد،وبااین بیقراری پرده دری از جنایات سفاکان زمان خود!!!حسین به زنان جامعه خود مینگرم!!!غیر از معدود افرادی،جملگی زن شده اند و مردانمان را نیز زن کرده اند!!!حسین،حسین،حسین بر جامعه ام مینگرم و میبینم که تو در آن گم شده ای ولی پیدایی!!!حسین هدفت از قیامت را نمیدانم کجا گم کرده ایم و بی آنکه بدانیم و بخواهیم بدانیم به راهمان ادامه میدهیم،راهی که سراسر دوری از راه مبارک تو شده است،سفاکان زمانت زنده شده اند،ظالمان جان دوباره یافته اند و بر همه ارزشهامان میتازند و ما چون مردم زمانت در خواب غفلت هوش از کف داده ایم،ای حسین زنان جامعه ام را بنگر که چه سان به سوی ارزش زدایی با عقل زدایی میتازند،حسین بنگر و شاهد باش که اینان تو را فراموش کرده اند،در حالی که تو را در خاطر خود دارند و با چشم سر میبینند!!! دشمن اصول واسلوب فکری اشان را عوض کرده و آنان این راه غلط را پذیرفته اند!!!چون تو را فراموش کرده اند،سر بریده تو را نمیبینند،کودکان اسیرت را نمیبینند که چگونه در چنگال ظلم و ستم وحشیان گرفتار آمده اند واین هدف تو بود برای بیداری تاریخ بشر،خون سرخ وپاکت بر زمین ریخته شد تا ببینیم و بدانیم،میبینیم ونمیدانیم،مست ولا یعقل شده ایم،بنگر!!! الله اکبر از فراست فکر دشمنان آزادگی که چقدر زیبا پس از تو نیز مکارانه و ماهرانه عمل میکنند،زنان جامعه ام بر تو میگریند و نمیگریند!!!تو را میبینند و نمیبینند!!!ما را چه شده است ای حسینی که راه شهادت برگزییدی تا خون تو ما را بیداری ابدی ارمغان آورد!!!! وعجب است که ما خواب رفته ایم ...
نویسنده:پورارمزد
ادامه دارد.......