آنکه خود را بشناسد، به غایت هر شناخت و دانشی رسیده است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :4
کل بازدید :70012
تعداد کل یاداشته ها : 97
103/2/20
9:34 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سیاوش[276]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سیب سرخ ###@جزین@### سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی گل باغ آشنایی هم نفس اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی زخمهایت را پنهان کن... اینجا مردم زیادی با نمک شده اند!! ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی ****شهرستان بجنورد**** بی سر و سامان @@@نصرت@@@ معیار عدل .: شهر عشق :. بوی سیب فرق بین عشق و دوست داشتن Har Chi Delet Mikhad روستای چشام یادداشتهای فانوس رازهای موفقیت زندگی تنها هنر صدای سکوت عشق جزتو Manna محمد قدرتی اس ام اس جدید/ پـَـــ نَ پـَـ/ پیامک جدید مهاجر جیغ بنفش در ساعت 25 مردود گروه اینترنتی جرقه داتکو نهِ/ دی/ هشتاد و هشت ندای حق منتظران شهادت اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان رویابین ایرانی یعنی عشق کلبه ی عشق  از همه جا از همه رنگ پارسال دوست امسال آشنا تجربه های مربی کوچک دلنوشته های یه عاشق! دلنوشته های شخصی مهندسی پیوند ارتباط داده ها DCL آموزش تست زدن کنکور پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان حفاظ فهادانــ mahoor دیدبان اینترنتی شهدا شرمنده ایم درجست وجوی حقیقت یه دختر تنها دهاتی قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی من وتو طلبه ایرانی خورشید خاموش حاج آقا مسئلةٌ sindrela آبی تر از آبی رویای زیبا ... محبت تا زمانی که زنده ام عشق تو مرا بس آروم آروم هر چی بخوای دوست کشتی کج باران خوش بگذره عاشق تنها.... تنهایی من خسته دلان مسأله شرعی موسیقی اصیل ایرانی پسرودخترسوسول فروش خوکچه هندی

به نام خدای خوبیها

پروردگار مهربانم،دیری است که بر گرد حریمت،آواره و سرگردانم،اما در ظاهر جز حرمان و درد،نصیبم نگشته است و در دیده خاکیِ خاکیان، سهمم از همه هستی،هیچ است و پوچ،اما ........ اما ای پروردگار مهربان میخواهم بگویم از آنچه بر زمین میگذرد و حال زمین...

خسته ، ملول و رنجور،از رنج  حیواناتی ناطق و انسان نما،مشتی سخندانِ سخنرانِ وحشی صفت و پستِ آرام و موقر و زیبا وزیبا سخن، درقالبی مادی وزیبا،اما پست،آراسته به جلال و جبروت مادی گری یا قدرت،والبته نادان و بی خبر از حقایق ناب و نغز الهی و زندگانی جاوید  یا آگاهانی منافق مآب،که تشنه قدرت و ریاست بر همه عالمند،و وای بر این آگاهان از حقایق، و بی اعتنا به روز جزا.

خدایا آرزوی عروج به پهنای آسمانت را دارم تا از این همه پستی و پلیدی و پلشتیِ بعد از هبوط آزاد و رها شوم، به پهنای ابدیتت گام نهم،آنگاه از همه رزالتها ، پستی ها و دلخوشی های بی معنی مادی که جملگی فنا پذیرند وگاه بی معنی ،آزادانه رها شوم ،ای امید و آرزوی همه آزادگانِ اسیر،به جهنمی گرفتارم کن که به حکم خودت،مستحق آن باشم نه به جهنمی مادی،آنهم به حکمِ  مشتی پست و پلشت و دون صفتِ پست تر از حیوان نانجیب، والبته حیوان وحشیِ خونخوار ونانجیب و خوک صفت!

 خدایا به جامعه ام مینگرم،هر جایی که صحبت از درستی و راستی باشد،همه سخنوران جمعند و سخن میرانند در مقام یک انسان پاک و بی آلایش،با چهره ای زیبا،با کلامی نافذ ومتین،آنچنان کلامشان آرامش بخش است که آدمی ،دمی از خود بیخود میشود،به وجد میآید از این همه زیبایی کلام ،اما در کلام!،زیبایی فقط در کلامشان است،این متعفنان بی وجود، وای به روز امتحان و عمل،اکثر این سخنرانان را مردمی پست و حقیر وزبون میبینی که به یکباره همه آن ذات پلیدِ پنهان در درون خویش را درمقام حرفی ،یا اصرار به عملی ویا هزاران گونه دیگر، بروز میدهند و تعفن وجودی این زالوهای انسانیت،حال آدمی را منقلب میکند؛اینان نه تنها آدمی را از دین ودیانت که از انسانیت بری کرده اند.به کجا باید پناه برد؟چه کسی را باید دید؟به که باید گفت این همه درد را؟  

خدایا منجلاب آلوده مادیت، احوال هر انسان آزاده و وراسته ای را دگرگون میکند و  قامت استوراش را  خم ، اما ... اما ...  توخود، بر عهده گرفتی،و گفتی هر که در راهت گام نهد،یاریش میکنی،رَب و رُب و همه آمال و آرزوی آزادگان،به دادِ دل دردمند این جماعت خسته از روزگار غریب مادی مآبی، برس، که فریاد رسی جز تو ندارند و جملگی سرگشته و حیرانند ای خدای بزرگ.ای خدای کریم،کرم نما و آزموده های خود را برهان از این منجلاب عفن،ای عزیز پیدا و پنهانِ همه دل دادگان صدق وصفا،سنت ابتلا و آزمایشت امروز بر این جماعت سخت شده و دلهره و اضطرابِ خیانت در امانت، سراسر وجودشان را، نسبت به تو،فراگرفته است،ترس از همراه شدن با دوستداران دنیا ومنافقانی که  خود را به دروغ از ایمان آورندگان به تو میدانند، و این دروغ پلید را در اثر تکرار، خود نیز باور دارند و متصورند که مومنند،امابه وقت محک و آزمایش که ترازویی برای صدق گفتارشان فراهم میشود ،همه ایمان ظاهریشن آتش گرفته و رسوا میشوند.خدایا این جماعت عفن وآلوده به مادی گری،امروز وسیله آزمایش مومنان به تو شده ند،با به سخره گرفتن عقاید ناب و صاف و بی غل و غش مومنان به تو و روز جزا،به دنیا چنگ زده اند،مرگ را امری وحشتناک میانگارند و از آن گریزانند و اما در کلام به مرگ ایمان دارند،ولی صد سال بعد!!! در مجالس،وعظ میکنند که دنیا ارزشی ندارد و چنین است و چنان،میگویند به دنیا وما فیها دل نبسته اند،به دیگران میگویند ،دل نبندید و.....هزار دروغ و فریب بزرگ دیگر که انسان صادق شرم دارد از واگویه کردن این همه دروغ ....... مشتی دیگر،نذر ونیاز میکنند،اطعام میدهند،ولی در واقع نه برای تو بلکه برای گریز از بلا و نحسی و مصیبت، برای خود و نزدیکانشان!!! این همان قربانی کردن است برای بت ها ،در قرون ماضی!!! پروردگارا، اینان که هستند؟ااز کجا آمده اند؟از کجا این بالایای مخفوف بر ادیان آسمانی نازل شدندو چهره یکتاپرستی را سیاه و تاریک کردند،دروغ و خودخواهی ،ریا و تزویر، منش این حیواناتِ انسان نمایِ دهشتناک شده است!!!به کجاباید پناه برد و از که باید یاری طلبید در مبارزه با این قوم نادانِ از تو واهدافت دور شده؟ هر روز و هر لحظه در تهیه معاش وآسایشند و اگر ذره ای احساس خطر کردند به انسانهای مقدس در درگاه مقدست،متوسل میشوند، و به نام آنها دست به تهیه غذایی میزنند ودر اصطلاح نذر میدهند تا سلامت و آسایش از دست رفته را، قدوسانت، به آنان برگردانند.میبینی این بی شرمان از تو بی خبر را؟ ؛ وای به روزی که اینان، در مقام عقلای جامعه قرار گیرند! ،بر آن جامعه چه خواهد گذشت؟ وقتی این بی خبران و جاهلان ،که ذره ای هم نه از تو شرم دارند و نه ،از نادانی خود خبر،جامعه را به چه سمت وسویی رهنمون خواهند شد،غیر از به بیراهه بردن ،کار دیگری انجام خواهند داد؟

ادامه دارد...

نویسنده :پورارمزد